عمر رفته، راه بسته، غنچه ای زرد و شکسته
سایه شب، برکه شور، من و این پاهای خسته
تو و تنهایی و وحشت، من و درد و غم و محنت
یه بغل دلواپسی ها، میون دلم نشسته
قصه غم، غربت تو، ترس از این بی کسی ها
روزگار بی وفایی، یه هوا عهد شکسته
این تموم قصه هامه، همه دار و ندارم
می دونم تو هم می دونی، که جونم به جونت بسته
پس بیا غم و رها کن، موندنی ها رو صدا کن
تو بخوای با هم می چینیم، گل سرخ دسته به دسته
نا امیدی خود مرگه، روز خوشبختی رسیده
آخر خوب و ببینیم، شب دلتنگی گذشته