سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که چیزى را جوید ، بدان یا به برخى از آن رسد . [نهج البلاغه]

سید جما ل الد ین

 
 
.(پنج شنبه 87 شهریور 7 ساعت 1:49 عصر )

زخمی تر از همیشه از درد دل سپردن

سر خورده بودم از عشق در انتظار مردن

با قامتی شکسته از کوله بار غربت

در جستجوی مرهم راهی شدم زیارت

رفتم برای گریه   رفتم برای فریاد

مرهم مراد من بود

امام ارامش به من داد



 
-(پنج شنبه 87 شهریور 7 ساعت 1:45 عصر )
بعد من با روح من افسون می ماند به جای

در میان خانه ام فانوس می ماند به جای

چشمه ای کوچک ولی تا بی نهایت می روم

باز هم بعد من اقیانوس می ماند به جای

عاشقی حس غریبی بود و فهمش معجزه

بعد من هم باز نا محسوس می ماند به جای

سعی من این بود تا با شعله مانوست کنم

می روم این شعله نامانوس می ماند به جای

بعد تو ای هستی بی انتها   نیلی ام

این شقایق در قفس محبوس می ماند به جای



 
.(چهارشنبه 87 مرداد 9 ساعت 10:29 صبح )

 
.(چهارشنبه 87 مرداد 9 ساعت 10:27 صبح )

 
.(چهارشنبه 87 مرداد 9 ساعت 10:19 صبح )
به نام خدا

در شبان غم تنهایی خویش ، عابد چشم سخنگوی توام.
من در این تاریکی، من در این تیره شب جان فرسا،زائر ظلمت گیسوی توام.


گیسوان تو پریشان تر از اندیشه ی من ، گیسوان تو شب بی پایان.
جنگل عطر آلود .شکل گیسوی تو ، موج دریای خیال.


کاش با زورق اندیشه شبی ،از شط گیسوی مواج تو ، منبوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم.
کاش بر این شط مواج سیاه،همه عمر سفر می کردم.....


   1   2   3      >




بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:2  بازدید

مجموع بازدیدها: 6932  بازدید


» لوگوی دوستان من «
» اشتراک در خبرنامه «